دلتنگ م آنچنان که زمین پشت ماه را...

یا آفتاب قطره ای ابر سیاه را...

یا عابدی که دل به تمنای عشق داد ...؛

در فکر توبه است که شاید گناه را ...

یا شاعری که خسته از شعر گفتن است

این شعر های لعنتی گاه گاه را

یا آدمی که در همه ی خاطرات خویش

آورده است خاطره ی یک نگاه را


دلتنگ م آنچنان که دلم یک کبوتر است

شاید پرید سمت حرم...

                              شاید آه را ...